بازجویی از آیت الله هاشمی درباره کتاب سرگذشت فلسطین
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۱۰۶۲۸
آفتابنیوز :
محسن هاشمی، در یادداشتی در روزنامه اعتماد با تیتر «۷۰ سال اشغالگری و جنایت» نوشت: مشغول نوشتن مقالهای برای محکومیت حمله ددمنشانه رژیم اشغالگر قدس به غزه شدم. در جستوجوها در تاریخ ۷۰ ساله تجاوز و اشغالگری، به سند قابل توجهی از پرونده بازجویی ساواک آیتالله هاشمی در حدود ۶۰ سال پیش برخوردم که خود میتواند روشنگر عمق فاجعه استعمار در فلسطین اشغالی باشد، لذا به این نتیجه رسیدم که مطلب را بازنشر کنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به خوانندگان عزیز مطالعه کتاب سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار و مخصوصا مقدمه آنکه در سال ۱۳۴۳ منتشر شده است، توصیه میشود و بخشی از سند که گزارش بازجویی ساواک از ایشان است در ذیل میآید.
محترما معروض میدارد در اجرای اوامر صادره از اکبر هاشمیرفسنجانی در مورد ترجمه کتاب سرگذشت فلسطین بازجوییهای لازم به عمل آمد و نتیجه ذیلا به عرض میرسد:
۱- اکبر هاشمی کتاب سرگذشت فلسطین را از حاج میرزا خلیل کمرهای دریافت میدارد.
۲- اکبر هاشمی بعد از مطالعه کتاب و اخذ اجازهنامه کتبی از اکرم زعیتر، سفیر کبیر اردن در تهران و مولف کتاب مزبور اقدام به ترجمه کتاب میکند.
۳- ترجمه کتاب مزبور در چاپخانه حکمت قم که مدیر آن اخوان برقعی است، دو بار مجموعا دو هزار و پانصد جلد به چاپ رسیده و در ماه محرم سال گذشته در معرض فروش قرار گرفته و بالاخره همه آنها به فروش رسیده و چاپ سوم آن در ماه رمضان سال جاری در دو هزار جلد در چاپخانه رشدیه، واقع در بازار بزرگ تهران انجام یافته - افست - شده است.
۴- در چاپ و نشر این کتاب از مقامات صلاحیتدار اجازه دریافت نداشته و مدعی است اولا در قم هر نوع کتاب چه ترجمه و چه تالیف بدون کسب اجازه قبلی چاپ و منتشر میشود، ثانیا قبل از فروش یک جلد آن بر حسب درخواست سازمان امنیت قم، توسط عبدالحمید مولانا مدیر موسسه مزبور تحویل داده شده است.
۵ـ مترجم مزبور به زبان عربی تسلط کامل دارد و بدون همکاری شخص یا اشخاص غیر آن را ترجمه کرده است.
۶ـ این کتاب یک مقدمه نسبتا مشروح به قلم خود مترجم دارد که موضوع آن ربطی به اصل کتاب ندارد. اکبر هاشمیرفسنجانی در تحقیقات معموله اظهار داشت: «حس کردم حادثه فلسطین معلول استعمار است؛ بنابراین کاملا این مقدمه که مربوط به استعمار است با مطالب کتاب مربوط میشود و منظور من ـ نویسنده مقدمه ـ هم از نوشتن این مقدمه این بود که روشن کنم علل اینگونه حوادث از کجا سرچشمه میگیرد.»
۷- مخارج اولیه در چاپ این کتاب به وسیله خود مترجم با انتشار قبض پیشفروش انجام شده و از کسی کمک دریافت نداشته است.
۸- کتاب ترجمه شده فوق اولین ترجمه او است و تا به حال کتابی به صورت ترجمه با تالیفی که به چاپ رسیده باشد، نداشته است.
۹- مسافرتهای خارج از کشور او فقط محدود به این بود که دو بار به مکه مسافرت کرده و یک سفر هم به کربلا مشرف شده و حدود اطلاعات او در زمینه استعمار صرفا بر اثر مطالعه کتب و سایر نشریات بوده است.
استحضارا معروض شد. بهزادپور
بخشی از متن بازجویی
شما به چه زبانهای خارجی آشنا هستید؟
آشنایی کامل به زبان عربی و خیلی مختصر به زبان انگلیسی نیز آشنا هستم.
آیا شما تا به حال تالیفات و ترجمه هم داشتهاید یا خیر؟
کتاب سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار را ترجمه کردهام. این نامی است که من روی آن گذاشتهام و اسم اصلی آن القضیه الفلسطینیه است و دیگر کتابی تالیف یا ترجمه نکرده و فقط چند مقاله در سالنامه مکتب تشیع نوشتهام.
شما این کتاب را شخصا ترجمه کردید یا کسانی هم در ترجمه آن به شما کمک کردند.
خیر، کمکی در کار نبود، خودم ترجمه کردم.
ترجمه کتاب کی شروع و کی خاتمه یافت؟
ترجمه کتاب در حدود چهارده ماه طول کشید از تابستان سال گذشته به آقای زعیتر ـ نامه نوشتم، ضمنا مشغول ترجمه هم بودم.
چاپ این کتاب چه مدت طول کشید و در کجا به چاپ رسید؟
چاپ کتاب دو ماه طول کشید و در چاپخانه حکمت در قم انجام شد.
شما برای انتشار این کتاب اجازه از مقامات صلاحیتدار گرفتید یا خیر؟
خیر، چنین کاری نکردم و علت آن این است که در شهرستان قم معمولا تمام کتابها، چه ترجمه و چه تالیف بدون کسب اجازه از مقامات صلاحیتدار چاپ و منتشر میشود. البته قبل از چاپ و انتشار کتاب قبض پیشفروش و اعلامیه معرفی کتاب در قم و سایر شهرستانها پخش شد.
ظاهرا کتب مذهبی در قم چاپ و انتشار میشود، در حالی که این کتاب از نوع کتب مذهبی نیست. چطور شده است که خود را مقید به اجرای مقررات جاریه و اجازه کسب نکردید؟
اولا که منحصر به کتب مذهبی نیست در قم و ثانیا این کتاب جنبه مذهبی دارد، زیرا متعلق به حادثهای است که در یکی از سرزمینهای مقدسه اسلامی رخ داده و مربوط به سرنوشت چند میلیون برادران اسلامی ماست که از نظر مذهبی لازم است مسلمانان دیگر از حالات آنها مطلع شوند.
این کتاب مقدمهای به قلم جنابعالی دارد. این مقدمه را شما نوشتهاید یا خیر؟
بله، من نوشتهام.
در این مقدمه یک سلسله مطالبی نوشته شدهاند که ربطی به اصل کتاب ندارند. منظور شما از نوشتن این مقدمه برای کتاب چه بود؟
من از خواندن کتاب احساس کردم حادثه فلسطین معلول استعمار است و بنابراین کاملا این مقدمه که مربوط به استعمار است با مطالب کتاب مربوط میشود و منظور من هم از نوشتن این مقدمه این بود که روشن کنم علل اینگونه حوادث از کجا سرچشمه میگیرد.
آیا شما با تشریح این مقدمه فکر نمیکنید که مطالب صرفا سیاسی بودهاند و اخذ اجازه از مقامات صلاحیتدار لازم بوده است؟
خیر، مقدمهای که باعث توضیح علل اساسی مطالب کتابی [میشود]که جنبه مذهبی دارد، قهرا جنبه مذهبی پیدا میکند.
تعداد چند نسخه از این کتاب به چاپ رسید و به هزینه کی انجام شد؟
این کتاب تا به حال سه بار به چاپ رسیده که مجموعا چهار هزار و پانصد نسخه شده است.
هزینه اولی این کتابها به وسیله چه کسی تامین میشد؟
تعدادی قبض پیشفروش کردم، از حاصل آن خرج اولیه تامین شد و کسی کمک نکرد.
آیا توضیحات دیگری دارید؟ بیان بفرمایید.
در مورد اجازه، وقتی قبضها و اعلام کتاب انتشار شد اداره سازمان امنیت قم یک نفر از نمایندگان قبوض پیشفروش را احضار کرد و پس از توضیحاتی که درباره کتاب از ایشان تعهد گرفت قبل از انتشار یک نسخه به آن اداره بدهد و ایشان هم طبق تعهد عمل کرد و در این مدت با اینکه سازمان امنیت اطلاع داشت برای گرفتن جواز چاپ کتاب دستوری نداد.
یک متن در زمینه همین استعمار که تعریف کردهاید به قلم خودتان بنویسید.
درباره استعمار و خطراتی که از ناحیه آن دامنگیر جهان بشریت شده است، خیلی چیزها میشود نوشت و جنایاتی که از این رهگذر به جوامع بشری وارد آمده به قدری زیاد است که انسان حیران میماند از کجا شروع کند. کشورهای اسیر استعمار تا آنجا که ما میدانیم از بیشتر مواهب طبیعی و امتیازات بشری محرومند. فرهنگ، بهداشت، صنعت، بهرهبرداری از منابع طبیعی و خلاصه بهرهگیری از تمدن عینی [و]واقعی در میان ملتهای استعمارزده کمتر به چشم میخورد یا اصلا به چشم نمیخورد. آنچه در مقدمه کتاب سرگذشت فلسطین در این باره نوشتهام فقط میتواند فهرستی از کارنامه سیاه، ننگین و آلوده به خون و اشک ملتهای استعمارزده استعمار باشد و بهطور خلاصه [میشود گفت که]در جهان بشریت یکی از ریشههای اساسی فلاکتها و بدبختیها [ست].
آیا تا به حال به خارج از ایران مسافرت کردهاید یا خیر؟
بله، دو سفر به مکه و یک سفر هم به کربلا مشرف شدهام.
مقالاتی که تا به حال منتشر کردهاید، مشروحا بیان بفرمایید.
اولین مقاله در سال فوت مرحوم آیتالله بروجردی در سالنامه سوم مکتب تشیع تحت عنوان «شیعه و مرجعیت» نوشتم. مقاله دیگر در سالنامه چهارم مکتب تشیع تحت عنوان «معجزه» نوشتم و مقاله دیگر در سالنامه پنجم مکتب تشیع تحت عنوان «اسراییل و فلسطین» نوشتم. ضمنا کتابی به نام خانوادههای خوشبخت نوشتهام، به منظور شرکت در مسابقهای که یکی از موسسات فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ ترتیب داده بود، تالیف کردم.
جواب سوالات خودتان را امضا کنید.
بله، اکبر هاشمی.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: فلسطین آیت الله هاشمی مقامات صلاحیت دار کتاب سرگذشت فلسطین ترجمه کتاب اکبر هاشمی مکتب تشیع تا به حال مقدمه ای پیش فروش نوشته ام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۱۰۶۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فتاوای آیتالله حکیم در سطح جامعه تحول ایجاد میکرد
حجت الاسلام والمسلمین محمدحسین ملک زاده در چهلمین نشست تخصصی همایش بینالمللی فقه سیاست خارجی با موضوع «بررسی مبانی فقهی تبدل رأی آیتالله حکیم درباره تعامل با اهل کتاب» با اشاره به اینکه موضوع شناسی این بحث بسیار مفصل است و فقط به معنای بین الاذهانی که وجود دارد را در نظر میگیریم و منظور ما یهود و نصارا است، گفت: در مورد اهل کتاب یک سری احکام عمومی وجود دارد که هر غیرمسلمانی میتواند داشته باشد و یک سری احکام اختصاصی. مثلاً اهل ذمه شدن و زندگی با آزادی در ذمه اسلام و حفظ جان و مال و ناموس او و عناوین از این قبیل از اختصاصات اهل کتاب است و قائلی وجود ندارد که غیر از اهل کتاب مشمول این حکم شود.
وی ادامه داد: اما آیا برخی مسائل مانند طهارت و نجاست و یا جواز نکاح هم از اختصاصات اهل کتاب است یا میان همه کفار عمومیت دارد؟ همچنین چرا آیتالله حکیم را انتخاب کردیم؟ اولاً ایشان لااقل در عراق بعد از آیتالله بروجردی مرجع تقلید اعلا بودند، درحالیکه اعاظم دیگری بودند و برخی قائل به اعلمیت سایرین بودند، بنابراین از این لحاظ جایگاه مهم و والایی دارند. جهت دیگر جنبههای اجتماعی ایشان است و اثرگذاری فتاوای ایشان بود که در سطح جامعه موج و تحول ایجاد میکرد. جهت سوم ارتباط خیلی خوب ایشان با شخصیتهای جهان اسلام بود که از ایشان شخصیتی بین المللی ساخته بود. از سوی دیگر ایشان سالیان درازی فتاوای مشهوری در مورد اهل کتاب مانند نجاست اهل کتاب، عدم جواز نکاح دائم با کتابیة داشتند که مشهور بود و همه از آن مطلع بودند، اما یکباره و پس از سفر درمانی مرحوم آیتالله حکیم به انگلستان، فتاوای ایشان در این زمینه تغییر کرد و در هر صورت با توجه به اینکه ایشان مخالفینی هم داشتند، این تبدل رأی نیازمند نوعی جرئت بود.
حجت الاسلام والمسلمین ملکزاده با ذکر اینکه برای بررسی رأی مرحوم حکیم، آن را در دو سطح میتوان بررسی کرد؛ سطح فقه فتوایی و سطح فقه استدلالی، افزود: در سطح فقه فتوایی به رسالهی عملیه و کتاب منهاج الصالحین ایشان مراجعه میکنیم. در رساله عملیه، ایشان در مسئله ۱۰۷ میگویند:«کافر یعنی کسی که غیر معترف به خداوند است یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیغمبری پیامبر خاتم را قبول ندارد، نجس است.» در باب ازدواج نیز در مسئله ٢۴٠۶ میگویند:«زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد کافر هم نمیتواند با کافر ازدواج دائم کند. ولی صیغه موقت با زن اهل کتاب مانعی ندارد.» منظور از صیغه هم متعه است و میبینم که فتوای ایشان صریح است. اما در منهاج الصالحین که دیدگاه ایشان بعد از تبدل رأی ذکر شده است، در کتاب الطهارة مورد دهم از نجاسات را کافر معرفی میکند و اهل کتاب را از این مورد استثنا کرده و ایشان را ذاتاً پاک برمیشمرد و باقی ماندهی آب و غذای آنها را نیز پاک میداند. در کتاب النکاح هم میگویند:«ازدواج با کافر غیرکتابی، چه دائم و چه منقطع، جایز نیست و در این حکم اجماع وجود دارد.» و در مورد ازدواج با اهل کتاب هم میگویند:«فی الکتابیة قولان، اظهرهما الجواز فی المنقطع و اما فی الدائم اشکال و الاظهر الجواز...» یعنی ازدواج دائم را هم جایز میدادند که این نظر قطعا خلاف مشهور است. هرچند ظاهرا فتوای مرحوم آیتالله بروجردی هم همین بوده است.
وی گفت: همچنین در استفتائات پرسیده شده از ایشان، بعد از خبر تغییر در فتاوا، سؤالات زیادی از سوی مردم در این مورد مطرح میشود و ایشان در پاسخ به این سؤالات که عموماً دربارهی طهارت اهل کتاب و پاک بودن غذا و آب خورده شده توسط آنان است، بر فتوای جدید خود تأکید دارند. از جمله در کتاب رسالة الاسلام که در پاسخ تأکید دارند که اهل کتاب طهارت ذاتی دارند، هرچند ممکن است مانند مسلمانان نجاست بر آنان عارض شود اما در صورت برطرف شدن نجاست، پاک هستند. مطلب مهم این است که این تبدل رأی در اواخر عمر ایشان صورت گرفته است و تا اواخر عمر بر همان رأی پیشین بوده اند.
استاد حوزه علمیه قم گفت: در سطح فقه استدلالی، کتاب مستمسک ایشان که اولین شرح استدلالی بر کتاب عروة الوثقی است و تاکنون نیز مورد توجه عموم فقها بوده است. هرچند این کتاب بخش نکاح ندارد و در بخش طهارت میتوان فتوای ایشان دربارهی اهل کتاب را بررسی کرد. در این بخش ذیل عبارات صاحب عروه در اقسام کافر در پاورقی میگویند:«دربارهی این مطلب اجماع وجود دارد و از کتب سید مرتضی، ابن زهره، ابن ادریس، محقق حلی، علامه حلی و... این اجماع حکایت شده است و حتی ادعای اجماع مسلمین شده است. اما درمیان اهل سنت حکم به طهارت آنان شده است.»
حجت الاسلام والمسلمین ملکزاده ادامه داد: به عنوان دلیل دوم به آیه ۲۸ سوره توبه استناد میکنند که میفرماید:«...إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلَا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ...» ذیل آیه اشکالاتی که به استدلال به این آیه مطرح شده را بیان میکنند و چند پاسخ برای هریک از اشکالات ارائه میدهند و سپس به عنوان دلیل سوم به سنت استدلال میکنند و روایاتی که از نظر خودشان مهمتر بوده را ذکر میکنند. بعد از آن، میگویند نصوصی که از آن طهارت اهل کتاب برداشت میشود را مطرح میکند و نوعی تعارض بین این دو دسته روایات ایجاد میشود. گام اول جمع دلالی است در این مواقع، اما از این روش استفاده نمیکنند بلکه در این دسته روایات خدشه وارد میکنند تا روایت دلالت بر نجاست اهل کتاب را برتری بدهند. این موردی خاص است که علما خلاف روش اجتهادی عمل کردهاند.
وی گفت: ایشان به یکایک این روایات طهارت خدشه وارد میکنند و در انتها سراغ به آیه حل الطعام میروند. تمام اینها را که میگویند، از مجموع آن، قول به نجاست اهل کتاب تقویت میشود و میتوان گفت قائل به نجاست هستند. هرچند که بازهم انگار که مطلب برای ایشان تمام نشده است و میتوان نوعی تردید در رأی ایشان دید. از جمله اشاره به اینکه کثرت اختلاطی که با اهل کتاب وجود داشته و به این ترتیب با حکم نجاست، حرج عظیمی برای شیعیان بهوجود میآمده. البته سعی کردهاند اینها را با توجیهاتی پاسخ دهند و عبور کنند اما مشخص است که خودشان به یقین نرسیدهاند. از جمله اینکه در انتهای کلام خود میگویند:«اقوا نجاست اهل کتاب است. هرچند روایات فراوانی درباب نکاح دائم و متعه با کتابیه وجود داشته و شهرت داشته و اصحاب طبق آن عمل میکردند، جا داشته اصحاب در این باره، نجاست کتابیه، بپرسند یا امام متذکر آن شود که نسبت به آن مراقبت کنند.» گویا بعد از اینکه میگویند اقوا نجاست اهل کتاب است، بازهم قانع نمیشوند و میگویند پس این روایات را چهکار کنیم؟ همچنین از مجمع البیان نقل میکنند، طعام اهل کتاب پاک است، اگر نیاز به تزکیه نداشته باشد و اختلاف در جایی است که نیاز به تزکیه دارد.
استاد حوزه علمیه قم گفت: در نتیجه باید گفت، مادهی این تغییر رأی از جانب مرحوم آیتالله حکیم، در مستمسک دیده میشود و خود آقای حکیم نتوانسته به حکم یقینی برسد و به خاطر مطرح کردن این دست سؤالات و بی پاسخ گذاشتن آن، به نوعی زمینهی این تغییر رأی را داشته است. لکن در مقام فتوا، آنگونه فتوا داد است. اما چرا ایشان به لحاظ استدلالی نمیتواند بهطور قطعی قائل به نجاست اهل کتاب باشد؟ به نظر میرسد دلیلش نقل اجماع است. لااقل اگر معتقد به وجود شهرت فتوایی به نجاست اهل کتاب باشیم، این امر اجازه نمیداده که ایشان راحت به این مسئله وارد شود.
حجت الاسلام والمسلمین ملکزاده افزود: برای تأثیر نقش اجماع بد نیست این نکته را ذکر کنیم که مرحوم آیتالله خویی با وجود اینکه برای شهرت وزنی قائل نبودند و در این موضوع در التنقیح تأکید دارند که طهارت اهل کتاب مرتکز ذهنی اصحاب بوده و از این مسئله عبور میکردند و مسائل دیگر را مطرح میکردند و بهخاطر پرهیز نداشتن اهل کتاب از نجاسات، عمده مسائل حول این امر بوده است و گفتهاند نمیتوانیم به اخبار نجاست فتوا بدهیم، اما با عنایت به وجود شهرت در این زمینه، فتوا به طهارت مشکلتر است و به همین دلیل قائل به رعایت احتیاط واجب در این زمینه هستند و البته تا پایان عمر هم رأی خود را تغییر ندادند.
وی در پایان این نشست گفت: بنابراین میتوان گفت زمینه تبدل مرحوم آیت الله حکیم از پیش وجود داشته و نیازی به استدلال به ادله جدید نداشته اند اما به نوعی احتیاط در فتوا داشتند و بالاخره در اواخر عمر این احتیاط را کنار گذاشتند و با قطعیت فتوا دادند.